غروب شهاب
نوشته نذیر ظفر نوشته نذیر ظفر

        

 

با تا سف اطلاع حا صل نمودیم که الحاج محمد شاهپور شهاب سابق مدیر عمومی لایت تلویزیون ملی داعی اجل را لبیک گفت ( انا الله و انا الیه را جعون).

دردا که اجل تنها بر گذاری نوروز با ستانی را برایش فرصت داد تا در حریم خا نواده جشن بگیرد و دیگر بهار و گلهای بهاری نگهت بخش اش نشد و راه سفر ابدی در پیش گرفت.

مر حوم الحاج محمد شا هپور شهاب از بدو تا سیس تلو یزیون ملی در بخش های مختلف با عشق به میهن و مردمش ایفای وظیفه میکرد و در مشکل ترین شرایط ولایت به ولایت و قریه به قریه با یو نت تلویزیون همراه بود ؛ وی با وجود کار در یونت های سیار تلویزیون در داخل استدیو ها نیز ایفای وظیفه مینمود و با وجودیکه وی انجنیر مسلکی در بخش برق بود ؛ همزمان در بخشهای نشراتی با ارایه نظریات و طرح های مبتکر مصدر خد مات شایانی شده بود که به یقین هر کار مند نشراتی با این عقیده همنواست.

با آغاز شرایط دشوار و غیر قابل تحمل ما نند سایر همو طنان رخت سفر بست و در جمهوری ازبکستان اقامت گزید و به کار های تجاری  همت گماشت در سال 2003 از جا نب دفتر سازمان ملل متحد واقع شهر زیبای تاشکند به ایا لات متحده امریکا با خانواده اش اعزام گردید.

شاهپور شهاب در ماه مارچ سال جاری پس از ادای حج عمره در دوم حمل 1391 در اثر سکته قلبی جان به جانان سپرد . روح اش شاد باد و یاد بودش همیشه.

تسلیت قلبی خود و همه دست اندر کاران سابق تلویزیون ملی را به بی بی حاجی محتر مه فوزیه جان شهاب نطاق ورزیده و شناخته شده کشور ما و خانواده محترم شان ابراز نموده برای مرحومی اجر جزیل و برای باز مانده گانش صبر جمیل از بارگاه حضرت جلیل خواهانم و بپاس محبت بیکرانش سروده خود را در رثایش بپای محبتش نثار میکنم .

 

خوابید شب نوای سحر از جنان گرفت

راه سفر به دار بقا پیشتر گر فت

فا نوس او به ظلمتشبگشت بی شهاب

دردا که اشک غصه بدل نیشتر گر فت

آن با وفا که پیرو کا نون مهر بود

با ما وداع نکرده و راه سفر گر فت

دیگر نداشت ذوق گل و شوق نو بهار

با شاخ پر شگوفه هوای دگر گر فت

آن همنوا که بود به نبض دلم شریک

آیا سبب چه بود که دل از ظفر گرفت

 

  نگاهی   به  زندگی  الحاج  شاهپور  شهاب

نوشته : ماریا  دارو

 

 زندگی  چیست  خون  دل  خوردن  - زیر  دیوار  آرزو  مردن

 

نمیدانم تحویل لیل و نهار به چه سرعت  در حیات  بشریت محاسبه  میگرددُ انسان با کوه  ی از آرزو ها در زندگی کار وپیکار مینماید  همینکه  به  عقب مینگردُ  شب  وروز در عمرش  محاسبه  گردیده  است.  با تصدیق  از شعر  فوق در  زیر  دیوار  آرزوها میمیردُ بلی  هموطن آفتاب  آرزوهای  الحاج  شاهپور شهاب  بتاریخ  دوم  حمل  «۱۳۹۱« هش در  عقب دیوار آرزو  های  ناتمامش غروب  نمود.  انالله و انا الیه  راجعون - غریق  رحمت  خداوند باد.

 شاهپور شهاب  فرزند شهاب الدین  بتاریخ  ۱۵ مارچ  سال (۱۹۵۴)میلادی  در ده  افغانان  کابل  چشم  بجهان  گشود ُ او مکتب  ابتدایی را تا صنف  هفتم  در لیسه استقلال  تمام  کرد و شامل  لیسه عالی  میخانیکی  کابل  گردید باسند فراغت  معاون  انجینیر از لیسه  مخاینکی  فارغ  و بصف  مامور رسمی  در پروژه  انکشافی  تلویزیون  افغانستان تقرر حاصل کرد.  

 شهاب  مانند سایر  کار مندان بمنظور فعال  شدن  تلویزیون  زحمات زیاد را  متقبل  گردید در آنزمان  پروزه  تلویزیون  برای  فعالیت  نشراتی  به  شدت  کار وپیکار  مینمود  تا در سالگرد  جمهوری  «شهید  محمد  داوود  » بنشرات  آغاز  نماید که  بدبختانه  شهید  داوود  خان  نیز ثمر از آن  ندید آرزوهایش  نا تمام  ماند.

بدبختانه  که  با آغاز جنگ  تلویزیون فعال گردید و مرحوم  شاهپور شهاب با  ژورنالستان تلویزیون  در ولایات  متخلف  کشور برای  جمع  آوری  مطالب  از کوشه  کنار وطن  و از حوادث  و روی داد های  جنگ ُ  زندگی  مردمش سفر مینمود و حوادث  داغ روز  را بتصویر  میکشید.

شاهپور شهاب  در سال «۱۳۵۹»هش- با خانم  فوزیه امانزی  نطاق  ورزیده  رادیو تلویزیون  ازدواج  نمود. با آغاز زندگی  مشترک  مسوولیت  های شان  بیشتر گردید آنها دوشادوش همدیگر  مصروفیت  و فعالیت  شباروزی  در تلویزیون  داشتند و از هیچ  گونه  همکاری  در آن  شرایط  پر حادثه  و دشوار که  هر لحظه تلویزیون  نشانه  راکتهای  کور بودُ دریغ  نورزیدند و حتا  اولین  طفل شان  را با خود در هنگام  اجرای  وظایف  شبانه در مرجع  وظیفه  میآوردند.

 آخرین  وظیفه  مرحوم  شهاب در  زمانیکه  وطن را ترک  میکردُ مدیرت عمومی لایت  تلویزیون  بود که در اثر جنگهای  داخلی سال  (۱۳۷۱)هش - بدیار بیگانه «اوزبیکستان» رفت و مدت  (۱۳) سال  در حالت  بی سرنوشتی  بسر برد و برای بازگشت  به  آغوش وطنش از خدا طلب  صلح  وآرامش  میکرد اما نمیدانست که تقدیر   سرنوشت  اورا در قاره  ی   دورتر گره  میزند و بتاریخ « ۱۴- جون  سال ۲۰۰۴ » میلادی  روانه  امریکا میگردد.

  زندگی در امریکا که در حال  هجرت که همه  افغان مهاجر طعم  تلخ هجرت را چشیده  اند ُ او نیز  با همسر نازنینش  « فوزیه  جان »  و فرزندانش در یکی  از شهرهای  امریکا مسکن  گذین  گردید با طعم  تلخ  هجران  قایق هجرت را در بحر  آرزوهایش به پیش  راند و با پشتکار و زحمات  صادقان  برای احیای  زندگی مجدد در امریکا تلاش فراوان کرد تا زندگی آبرومندی  برای  فرزندان شان  برآورده سازند. 

اما میدانیم که آرزوهای انسان  پایان  ناپذیر است و هیچ  کس آخرین  پله امید هایش  را نپیموده  است  اما خوش بحال  آنکه  بعد از طواف  خانه  خدا جان به  جان آفرین  بدهد. بلی الجاج شهاب  مرد  صدیق و خداپرست با همسرش بتاریخ  اول  مارچ  (۲۰۱۲)  عزم  طواف  خانه کعبه  نمود  بعد از  ادای  حج عمره بتاریخ  ۱۶ مارچ  در آغوش  خانواده  اش برگشت و بتاریخ  (۱۷)مارچ  با فرزندانش  سال  روز (۵۸) سالگی  تولدش را تجلیل  نمود و همچنان  تارخ  (۲۰) مارچ  سال  نو (۱۳۹۱) هش- را با خانواده اش تقویم سال جدید را با مسرت  شاد باد گفت و بدون  آزار در بستر خواب  در اثر سکته  قلب  جهان  را وداع کرد.

 این خبر تکان دهنده  که یقیناٌ برای هر انسانیکه دوستش را از دست میدهدُ باور نکردنی  و جبران  نا پذیر است ُ بخصوص برای  همسر و فرزندانش چه  طاقت  فرساست  که پدر از خواب بر نخیزد.

فوزیه  نازنین!

 شما که  رفیق  زندگی او بودید با تاسف دست اجل  مجال  ادامه  این راه  دراز  زندگی  رااز همسرت  گرفت ُ نباید خود را تنها احساس کنید همه  دوستان در این  الم بزگ با شما شریک  میباشند.

 مرحوم شهاب  مرد خوش قلب ُ صدیق  و مهربان بود آیینه شفاف  از اعمال  نیک که از خود با تمام مصروفیت  های  شباروزی  بر کارمندان  رادیو  وتلویزیون ملی ُ ازخود بجا گذاشته استُ  خاطرات  نیک  و فراموش  نا شدنی میباشد.

هیمن  حالا  که  چند سطر را مینویسم  مرحوم  شهاب با همان  مهربانی و محبتُ  جلوه گر چشمانم گردیده  است.  اما نباید فراموش کرد که تلاش بشر برای بقای جهان  بشریت  است نه برای  عمر  فانی. 

 زیرا هر انسان برای  وظایف ی  بدنیا میآیند و میروند از خود  نسل  بجا میگزارند تا قافله  بعدی  را آنها بدوش بکشند.

 شما خانم  شهاب ُ با شهامت  فرزندان  تان را در آغوش  پرُ محبت تان  بفشارید و آنهارا در روند زندگی  یار و یاور باشید.  قامت رسای  تان را خمیده  نباشد زیرا زندگی  خود  یک  آزمون زمانه  است و شما نتها نیستید ُ پنج شهاب دیگر در زندگی  تان  حضور دارند و نتها حضور فزیکی مرحوم  شهاب  را از دست  دادید  مگر روح  بزرگ  وی  همیشه باشماست.  سعادت  زندگی  شما و شاد بودن فرزندان تان  روح  شهاب  را شاد  میسازد.

بار دیگر تسلیت  خودرا  برای  شما خانم فوزیه شهاب  و فرزندان تان  فرشته  شهاب  ُ بهشته شهابُ مدینه شهاب ُ مروه  شهاب  و امیده  شهاب  و باقی تمام خانواده  شهاب  در افغانستان و تمام  کارمندان  رادیو  تلویزیون  ملی که مانند یک  خانواده بزرگ  ایام  پر افتخار در شرایط  سخت و دشوار مادروطن  در زیر  راکتهای  منافقین سپری نمودیم  خاطرات فراموش  ناشدنی میباشدُ عرض  نموده  صبر جمیل برای  تمام  عزیزان میخواهم.

   روح  الحاج  شهاب  شاد و فردوس برین  جایش  باد.

 


April 4th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.




Abdulrahaman Kharoti
Az bargahe Izede motaal ba ishan beheshte barin ra arezo mikona wa ba mayan sabre jamil




فرشته متین
پدر جان عزیزو مهربانم الهی خداوند شما را ببخشد شهادت تان مبارک چون از حج امدید 4 روز را با ما گذشتانید بدون گناه خطا پاک چون فرشته ها نزد خداوند رفتید پدر جان خدا نخواست شما به این دنیا باشید چون جای فرشته ها در عرش است از دوست گرامی پدر جانم نذیر جان ظفر برای همه مهربانی هایش ممنون هستیم خدا سایهء شان را از سر فامیل شان و دوستان کم نکند از همه عزیزان و همکاران پدر نازنینم که ما را در این غم تنها نمندن ممنون هستیم الهی خوشی نصیب همه شود




نورانی
با اندوه فراوان اطلاع حاصل نمودم که الحاج شاهبور شهاب داعیه اجل را لبیک ګفته و رحمت حق بیوسته است انا الاه و اناالیه راجیعون الحاج شاهبور را برای اولینباردر شهر تاشکنددر یک معامله تجارتی اشنا شدیم و دریافتم که یک شخص حسابی دقیق و صادق بود.بعد ها ما یکدیګر را همیشه یاری میرسانیدیم. الحاج شهاب یک شخص انساندوست و وطندوست بوده او بدون هر ګونه تعصب هموطنانش را کمک ویاری میرسانید یکتجار باکیستانی به اعتماد الحاج شهاب اموال به ارزش 10000 دالر انهم در سال 1992 در شهر تاشکند برایم قرضه داد که ما هرګز این همکاری شانرا فراموش نه خاهیم کرد. من و فامیلم مراتب تسلیت را به بازماندګان مرحوم تقدیم میداریم. روانش شاد باد. دیبلوم انجینیر اقامحمدنورانی از هالند




فوزیه شهاب
اسلاموعلیکم برای همه عزیزان دوستان و اشنایان گرامی ما عرض ادب و احترام دارم خاصتا برای نذیر جان ظفر برادر گرامی ام و خواهر عزیز و دانشمندم ماریا جان دارو که برای از دست دادن عزیزی من جانان من شاهپور جان من کلماتی زیبایی را چون مروارید به همقطار کردند و از شخصیت والای ان مرد خدا نوشته ان الحق که حق دوستی ادا کردند مرگ حق است ما منکر ان نیستیم اما مرگ شاهپور جان چیزی دیگری بود من منحیث خانم ان مرحومی به نماینگی ازهمه دخترانم دامادانم و نواسه هایم از همه عزیزانی که در ان روز و تا حالا مرا یاری و تسلی داده اند اضهار سپاس میکنم و الهی هیچ کسی به چنین غمی مبتلا نگردد یاد شاهپور جان گرامی باد خاطره هایش جاودان باد روحش شاد باد



پيام تسليت شما


  • پيام شما پس از بازبینی منتشر خواهد شد.


نام (لازم):
پست الکترونیکی (نمایش داده نمیشود):
پيام شما:
 
 
مشعل